تغییر فرهنگ خانواده در دهه های اخیر باعث افزایش اختلاف بین زوجین شده است. در این مقاله یکی از مهمترین علل درگیریهای زناشویی مورد بحث قرار گرفته است.

جنگ قدرت در رابطه زوجین

چند دهه قبل وظایف زوجین به صورت قراردادی نانوشته از اول ازدواج مشخص بود:مرد بایستی بیرون از منزل کار می کرد و هزینه های زندگی را تامین می نمود و زن وظیفه مراقبت از بچه ها و رسیدگی به امور منزل را به عهده داشت.در این تقسیم وظیفه هر کسی می دانست نقشش چیست و معمولا کسی وظیفه خود را به دوش فرد دیگر نمی انداخت.ولی در دنیای کنونی این تقسیم وظیفه جوابگو نیست.الان زنها در هم در بیرون از منزل کار می کنند و به حق انتظار دارند که مردها هم در امور منزل آنها را کمک کنند.در واقع نقشها با هم قاطی شده و مرز بین آنها مشخص نیست و این می تواند زمینه ساز مناقشات بسیاری شده و جنگ قدرت را به راه بیندازد.بیایید به مثالی خیالی توجه کنیم:

   فاطمه:آقای دکتر خسته شده ام.از صبح تا شب بیرون از منزل کار می کنم و وقتی به منزل می ایم مجبورم همه کارها رو خودم انجام بدم.دیروز لباسها رو ماشین کردم روی بند انداختم و وقتی خشک شد آوردم تو فقط از امیر خواستم لباسها رو تا بزنه بذاره تو کمد.وقتی او این کار رو انجام نداد دعوامون شد.

  امیر:آقای دکتر خانمم اصلا صبر نداره.وقتی میگه این کار رو بکن اگه آب دستته باید بذاری زمین و انجام بدی وگرنه دعوا میشه.من دیروز داشتم مقاله ای می خوندم و گفتم باشه نیم ساعت دیگه این کار رو انجام میدم.همین باعث دعوای شدیدی بین ما شد.

در مثال فوق وظایف طرفین مشخص نیست و برای همین هر کدام بر اساس فرهنگی که در آن بزرگ شده اند وظایف را تعیین می کنند و از هم انتظار دارند مطابق میل خودشان کار را انجام دهند.در واقع در اینجا جنگ قدرتی بین دو طرف در گرفته و هر دو فقط به موفقیت در جنگ می اندیشند غافل از آنکه موفقیت هر کدام شکست دیگری است و فرد شکست خورده به گونه ای حتی ناخوداگاه سعی در موفقیت در جنگی دیگر دارد.این رابطه را نمی توان ازدواج و زندگی مشترک نامید.در واقع نوعی جنگ قدرت است در قالب زیبای  زندگی مشترک.هر دو طرف سعی در کنترل فرد مقابل دارند و حاضر نیستند از دیدگاههای خود کوتاه بیایند.هیچ کدام فکر نمی کنند ممکن است دیدگاه فرد مقابل بهتر و سازنده تر باشد و به گونه ای کور به مخالفت با هم می پردازند.این جنگ قدرت می تواند در موضوعات ساده ای مثل اینکه چه فیلمی ببینیم تا موضوعات مهمی مثل اینکه کی بچه دار بشیم و یا چه طور بچه را تربیت کنیم رخ دهد.البته امروزه دامنه این کنترلها افزایش یافته و زوجین به خود حق می دهند که تلفن همراه طرف مقابل را چک کنند یا برای ورود و خروج او از منزل محدودیتهایی وضع نمایند.

وقتی در رابطه ای کنترل وجود داشته باشد طرف مقابل معمولا یکی از انتخابهای زیر را خواهد داشت:

  • اطاعت محض:در این روش  فرد ترجیح می دهد با اطاعت از فرد کنترل گر به طور موقت دعوا را پایان دهد.هرچند با این کار نقش قربانی به خود گرفته و در بلند مدت نمی تواند خشم خود را سرکوب کند.در این شرایط روش دوم مطرح خواهد شد.
  • سرکشی و عصیان:بالاخره فرد خسته شده و شروع به عدم اطاعت می کند و حاضر نیست به هر قیمتی کنترل طرف مقابل را تحمل کند.معمولا این وضعیت منجر به کشمکش دایمی در منزل می شود.
  • رفتار پرخاشگرانه منفعل:در این حالت فرد خشم خود را با انجام ندادن کاری تخلیه می کند یا آنکه وظایف خود را بد انجام می دهد  تا طرف مقابل خشمگین شود.در واقع به شیوه ای ناخوداگاه خشم خود را به طرف مقابل منتقل نموده و تا حدی احساس ارامش می کند.
  • کنترل:و در نهایت طرف مقابل سعی می کند او هم همسر خود را کنترل کند.در واقع کنترل در برابر کنترل.اینها همان خانواده هایی هستند که بر سر کوچکترین مسایل با هم بحث دارند و در نگاه از بیرون رفتاری بچه گانه را شاهد هستید.

باید توجه داشت که کنترل همواره از ترس منشا می گیرد.از طرفی هرگونه تغییر در شرایط زندگی می تواند منجر به بروز ترس در فرد شده و وی کنترل خود را بر دیگران شدت بخشد.به همین دلیل در مقاطع مهم زندگی مثل جشن عروسی،تولد نوزاد،پیدا کردن شغل،ارتقای شغلی،مهاجرت، و... احتمال بروز اختلاف بین زوجین و سعی هر کدام بر کنترل دیگری افزایش می یابد.

اگر این کنترلها ناشی از اختلال شخصیتی شدید در فرد نبوده و ماهیتی گذرا و موقعیتی داشته باشد با استفاده از دستورات زیر می توان احتمال اختلاف را کم نمود ولی اگر مشکل حل نشد لازم است با مراجعه به متخصص مربوطه در صدد حل مشکل برآمد.برخی از توصیه های مفید عبارتند از:

  1. با آرامش و احترام به تمام صحبتهای همسرتان گوش دهید.سعی کنید پیش داوری و قضاوت عجولانه نداشته باشید.این گونه قضاوتها معمولا از دیدگاههای انعطاف ناپذیر دوران کودکی فرد سرچشمه می گیرند.
  2. سعی کنید ناگفته های همسرتان را حدس زده و یا از او بخواهید بدون ترس و نگرانی دیدگاههای متفاوت خود را بیان کند.
  3. با دانستن این موضوع که هر کنترلی از ترس منشا می گیرد سعی کنید از ترسهای خودتان آگاهی پیدا کرده و در صدد رفع آنها برایید.معمولا افراد در این موقعیتها با دلیل تراشی ترس خود را توجیه کرده وآن را منطقی نشان می دهند ولی با این روش خطر تشدید کنترل و اختلافات بیشتر خواهد شد.
  4. سعی کنید همواره از بازی برد - برد استفاده کنید.در هر مذاکره ای لازم است هر دو طرف تا حدی از خواسته های خود کوتاه بیایند تا بتوان به نتیجه ای دست یافت که هیچ کدام احساس شکست نکنند.
  5. این توصیه ها برای کسانی مفید است که خواهان حل مشکل خود هستند نه خواهان غلبه بر همسر.بنابراین اگر جزو دسته دوم هستید یا باید تبعات رفتار خود را بپذیرید یا آنکه سعی در تغییر نگرش خود داشته باشید.در واقع تنها کسی که شما می توانید تغییر دهید خودتان هستید نه کس دیگری.پس برای تغییر همسر خود زور زیادی نزنید! 
   تاریخ ثبت: 1394/08/04     |     تعداد بازدید: 2173 | |
دیدگاه کاربران
همکاران سایت
  • روانپزشک-رواندرمانگر:دکتر محسن حافظی تحصیلات خود را در پزشکی عمومی در سال 1375 و در رشته تخصص اعصاب و روان در سال 1382 در دانشگاه علوم پزشکی...
Fatal error: Call to undefined function apache_getenv() in /var/www/vhosts/ravanpezeshkonline.com/httpdocs/APPs/DCMS/DCMSUtils/Statistic/tpro.php on line 32