آیا با یک شخصیت ضداجتماعی طرفید؟
زمانی که صحبت از شخصیت ضداجتماعی می شود اولین صحنه ای که به ذهن می آید فردی است که همه او را به عنوان خلافکار می شناسند و بیشتر عمر خود را در زندان پشت سر گذاشته است.ای کاش اینگونه بود ولی متاسفانه بسیاری از این افراد به خوبی می توانند خود را به گونه ای دیگر نشان داده و حتی به مقامهای بالای سیاسی و اجتماعی نیز دست پیدا کنند.در واقع مهارت این افراد در گول زدن دیگران یکی از علایم این اختلال می باشد.از دیگر علایم مهم باید به نبود احساس گناه،بی مسئولیتی،بی توجهی به احساسات دیگران ، و رفتارهای ناگهانی و بدون تفکر اشاره کرد.گاهی در توصیف این افراد گفته می شود که آنها فاقد تمام احساسات انسانی هستند به غیر از عصبانیت ضمن آنکه همانند افراد خودشیفته فقط خودشان اهمیت دارند.البته این افراد هنرپیشه های خوبی هستند و برای نیل به اهداف خود به خوبی می توانند ادای داشتن همه احساسات را درآورند!
بعضی از این افراد با استفاده از این خصوصیات خود به موقعیتهای خوبی در جامعه می رسند و از این موقعیت هم برای سودجویی از دیگران استفاده می کنند و جالب اینکه معمولا دیگران این دسته از افراد را بسیارخوب توصیف می کنند؛کسانی که به فکر دیگران هستند و حتی خیلی بخشنده!مشکل زمانی پیش می آید که همین فرد در حین ارتکاب جرمی سنگین دستگیر می شود.معمولا اولین واکنش آنها انکار هرگونه خلافی است و سعی می کنند که همان نقش همیشگی خود را ادامه دهند مگرآنکه به هیچ وجه نتوانند انکار کنند.در این شرایط نقش خود را عوض کرده و سعی می کنند خود را بسیار پشیمان نشان دهند؛خود را قربانی بدخواهی دیگران نشان داده و چنان وانمود می کنند که بار اول است چنین خلافی از آنها سرزده است!
یکی دیگر از روشهای رایج این افراد آن است که سعی می کنند با رفتاری موجه و گرم خود را با دیگران صمیمی نشان داده و سپس در موقعیت مناسب با به دست آوردن نقطه ضعف فرد شروع به باج گیری از او نمایند.در واقع بعد از رسیدن به هدف یعنی سودجویی از طرف مقابل رفتار اولیه و گرم آنها تغییر کرده و چهره واقعی خود را نشان می دهند.
این افراد به هیچ چیز جز خودشان اهمیت نمی دهند.در واقع برای آنها مهم نیست که رفتارشان می تواند چه آسیبی به دیگران و یا جامعه وارد سازد. در قاموس این افراد مفاهیمی مثل خوب بودن،عدالت،گذشت،مهرورزی و... معنایی ندارد به جز در مواردی که برای رسیدن به هدف لازم باشد نقش آن را بازی کنند!
گروهی از این افراد که قادر به کنترل تکانه های پرخاشگری خود نیستند معمولا بدون تفکر راجع به عواقب رفتارشان دست به اقداماتی می زنند که باعث می شود بیش از سایر این افراد دستگیر شوند ولی معمولا این افراد از تنبیهی هم که می شوند درس نگرفته و دوباره دست به همان کارها می زنند.کلا این افراد میانه خوبی با قوانین و عرف جامعه ندارند و همواره یا دور از چشم دیگران و یا حتی در برخی موارد در جلوی چشم دیگران دست به قانون شکنی می زنند.
با در نظر گرفتن مطالب فوق تصور کنید همسر یا فرزندان یک فرد مبتلا به این اختلال با چه مشکلاتی مواجه خواهند شد.این افراد هیچ حس حمایتی به اطرافیان خود نداده و حتی از اطرافیان خود نیز سودجویی می کنند.فرزندان این افراد معمولا از کسانی هستند که بیشترین کمبود عاطفی در آنها وجود دارد مگر آنکه والد دیگر بتواند با دور کردن فرزند از والد بیمار امکان بدرفتاری با کودک را کم کند.
با توجه به اینکه اختلال شخصیت ضداجتماعی تقریبا درمانی ندارد خیلی مهم است که افراد بتوانند حضور این بیماران در زندگی خود را زود تشخیص داده و قبل از آنکه مورد سوئ استفاده آنها قرار گیرند روابط خود را با آنها محدود نمایند.این افراد استعداد زیادی در مقصرجلوه دادن دیگران دارند و اگر قربانی متوجه نباشد ممکن است همواره با احساس گناهی که ازجانب بیمار به وی القا شده است زندگی کند.البته اطرافیان این افراد ممکن است بعد از مدتی بازیهای او را تشخیص دهند ولی برایشان سخت باشد که بپذیرند همچین والد یا همسری دارند و با مکانیسم انکار زمینه را برای سوئ استفاده بیشتر فرد فراهم آورند.همچنین افرادی که بیمارگونه خودآزاری دارند قربانیان خوبی برای این بیماران هستند و اجازه سوئ استفاده از خود را به آنها می دهند.