زندگی با بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی کار ساده ای نیست. از طرفی بسیاری از والدین یا همسران این افراد نمی دانند چگونه برخورد کنند و اشتباهات آنان باعث بدتر شدن بیمار می شوند. در این مقاله تدوین شده از چند منبع معتبر سعی داریم نکات مهم این روابط را آموزش دهیم.

زمان بیابید برای صحبت کردن در مورد مسایلی غیر از بیماری و مشکلاتی که درگیر آن هستید. موارد خنثی تری بیابید برای حرف زدن.

زمانی که خانواده با یکدیگر در تعارض هستند و در خانواده درگیر مشکلات بیمار بوردرلاین هستند، فرصت کافی برای حرف زدن ندارند. باید تلاش کنید تا فرصتی برای صحبت درباره ی موضوعاتی غیر از بیماری پیدا کنید. بحث های این چنین به چند علت مفید است. این علل عبارتند از:

فرد با شخصیت مرزی اکثر زمان خود را به بیماری، درمانگرهایش و موارد مرتبط اختصاص می دهد، این بحث ها باعث می شود که فرد فرصت های مناسب برای بروز استعدادهایش را از دست بدهد. عزت نفس او پایین است و اگر خانواده بر مشکلات او تمرکز کنند عزت نفس او ضعیف تر می شود. وقتی خانواده درباره ی موضوعات دیگر صحبت کنند او را تشویق می کنند که بر بخش های سالم تر شخصیت خود تمرکز کند و علایقش را گسترش دهد. این نوع بحث ها تنش را کمتر می کند. خانواده باید سعی کنند با شوخی کردن حواس آن ها را پرت کنند.

برخی خانواده ها در هیچ موردی با هم صحبت نمی کنند و اعضای خانواده به خوبی ارتباط موثر با یکدیگر ندارند. لازم است که اعضای خانواده با یکدیگر رابطه ی موثر داشته باشند. اعضای خانواده می توانند برنامه ریزی کنند که مثلا در تاریخ و زمان مشخصی با یکدیگر صحبت کنند و برگه ای روی یخچال بزنند تا سایر اعضای خانواده یادشان نرود. مثلا جمعه شب ها پس از شام فرصتی برای حرف زدن لحاظ بشود. باید این نوع گفت و گوها به صورت عادت درآیند زیرا به حل شدن تعارضات  کمک می کنند.

مدیریت بحران: پیشنهاداتی به افراد با شخصیت مرزی و افرادی که با آنان در ارتباط هستند برای مدیریت بحران

در برابر انتقاد حالت دفاعی نگیرید. حتی اگر انتقادی عادلانه نیست، نجنگید. قبول کنید بخش هایی از انتقادها درست است.

وقتی افراد یکدیگر را خیلی دوست دارند همان قدر هم از هم خشمگین می شوند. در افراد با شخصیت مرزی خشم ها با مقدار زیاد بروز داده می شوند. وقتی از آن ها انتقاد شود آن ها تصور می کنند که ناعادلانه است و حجم زیادی از خشم را متحمل می شوند.

 فردی که خیلی عصبانی است نمی تواند منطقی فکر کند و ابعاد دیگر را در نظر بگیرد. وقتی افراد خشمشان را در قالب گفتار بیان می کنند و با دلیل و منطق حرف می زنند هم موثر است و هم مخرب نیست.  بهتر است در این مواقع شخصیت مرزی سعی کند تا بشنود، استدلال کند و سپس خشم خود را بروز دهد. بروز تلطیف شده ی خشم یکی از روش های مناسب برای بروز خشم است. ابتدا باید سعی کنیم حرف دیگران را بشنویم حتی اگر حالت انتقادی دارد. سپس به آن فکر کنیم و تجزیه و تحلیل کنیم. وقتی به مفهوم جملات دقت نکنیم و صرفا بگوییم از من انتقاد شده است برایمان دشوار است زیرا سخت است که از جانب کسی که دوستش داریم مورد انتقاد قرار گیریم.

گاهی انتقاد باعث ناراحتی ما می شود زیرا صراحتا دروغ و ناعادلانه است. گاهی انتقادها بخشی از واقعیت را بیان می کنند که شنیدن آن ها هم باعث ناراحتی می شود. وقتی که متوجه می شوید که انتقادی که از شما شده است حقیقت دارد بنابراین برای آن انتقاد تشکر کنید.

یادتان باشد که خشم زیاد یکی از خصوصیات شخصیت های مرزی است. گویی آن ها با طبیعتی پرخاشگر به دنیا امده اند. ممکن است در عرض چند دقیقه او از این رو به آن رو شود. مثلا عاشق کسی بوده یا با او صمیمی بوده و حالا خشمی فراوان نسبت به او تجربه می کند.

حتما به رفتار مخرب خود توجه کنید اگر شخصیت مرزی دارید. اصلا نادیده نگیرید. سعی کنید درباره ی آن با خانواده حتما حرف بزنید و کمک حرفه ای بگیرید.

موارد زیادی از مشکلات وجود دارد که شخصیت مرزی و خانواده اش با آن مواجهند. تهدید به خودکشی شامل انواع رفتارهای تحریک آمیز است. مثلا ممکن است شخصیت مرزی درباره ی این که می خواهد خودش را بکشد حرف بزند. در این مورد او باید تحت مراقبت قرار بگیرد. ممکن است او به خودش آسیب بزند. ممکن است برخی خانواده ها خودزنی قرزندشان را روی دست هایشان دیده باشند. و بی شک این صحنه ها رنج آور است. ممکن است فرد با شخصیت مرزی رفتارهای بی پروا در خوردن، نوشیدن و .. نشان دهند.

گاهی شواهد بی پرده هستند مانند ژست خودکشی در حضور پدر و مادر. وقتی  برای نزدیکان شخصیت مرزی جدایی یا سفری رخ می دهد این مشکلات قابل پیش بینی هستند. خانواده نباید به نشانه های مشکلات آنان حساس باشند و مورد تاکید قرار دهند که تو فلان کار را کردی. این افراد باید احساس کنند که حریم خصوصی دارند و دائما رفتار آن ها توسط خانواده چک نمی شود.

گاهی خانواده می ترسند که درباره ی مشکلات حرف بزنند زیرا این گونه بحث ها همیشه مشکلاتی در  بر دارد. گاهی خانواده در این باره صحبت نمی کنند زیرا نگرانند که باعث مشکل شوند و ممکن است احساس امنیت فرزند خود را خدشه دار کنند و باعث استرس او شوند. زیرا ممکن است در حین بحث، فکری را در ذهن فرد با شخصیت مرزی القا کنند. آن ها می گویند نشانه هایی که باید فرزندشان بداند را می داند و لزومی ندارد دوباره بحث را پیش بکشند. سوال پرسیدن درباره ی حال این افراد باعث ایجاد مشکل نیست. مشکلات به وسیله ی مورد خطاب قرار دادن رفتارهای تحریک آمیز ایجاد می شود. خانواده می توانند قبل از ایجاد مشکلات، آن ها را دفع کنند. افراد با شخصیت مرزی کمتر علاقه به صحبت کردن دارند آنان بیشتر واکنش های هیجانی و بدون فکر انجام می دهند و خشم و احساسشان را با عمل مخرب نشان می دهند. بنابراین روش درست صحبت کردن این است که درباره ی نشانه هایی که مشاهده می کنید با خود فرد یا درمانگرش صحبت کنید به طوری که او بتواند احساساتش را با کلمات بروز دهد و نه با رفتارهای مخرب. خانواده می تواند کاری کند که او را به سمت حرف زدن و منطقی رفتار کردن سوق بدهد البته اصلا کار راحتی نیست و همدلی و رفتار مناسب می طلبد.

در بزرگسالی هر کسی به حریم خصوصی و داشتن مسایل خصوصی برای خودش نیاز دارد. شخصیت مرزی باید بداند که وقتی افکار مخرب به ذهنش می رسد و تصمیمات خطرناک می گیرد باید به درمانگر یا اورژانس بیمارستان های روانی مراجع کند. درست است که مسایل شخصی و حریم شخصی مهم است ولی از آن مهم تر آرامش و سلامت است. اغلب مردم موافقند که امنیت مهم ترین مسئله در زندگی است. برخی افراد حتی حاضرند برای حفظ حریم خصوصی خود کارشان را درست انجام ندهند. بهتر است افراد تشویق شوند که  در این مواقع رفتاری کنند که به نفع آن هاست به جای حفظ حریم خصوصی. درمانگران بهتر از هر یک از ما می توانند بحران را مدیریت کننند و برای بیمارشان برنامه ریزی کنند تا او سلامت خود را به دست آورد.

خوب گوش کنید. مردم نیاز دارند که احساسات منفی خود را داشته باشند. اجازه دهید که احساسات به صورت کلمات بیان شوند. خیلی بهتر است که احساسات بیان شوند به جای عملی شدن.

وقتی احساسات به صورت آزاد و باز بیان می شوند ممکن است دردناک باشند. این که دختری به پدر و مادرش به راحتی بگوید که احساس می کند که آن ها رهایش کرده اند. در این مواقع والدین می توانند به فرزند خود بگویند که گاهی ناکامی لازم است یعنی اینکه گاهی ممکن است والدین درگیر باشند و رسیدگی لازم را نکنند ولی این به این معنا نیست که او را رها کرده اند. برای افراد احساساتی بهترین راه شنیدن است تا بتوانند مسایل را  برای خود تجزیه و تحلیل کنند.

افراد مختلف از این که توسط دیگران شنیده شوند لذت می برند و قدردان هستند. این به این معنا نیست که هر چه آنان می گویند شما موافق هستید.

بیایید با هم نگاهی بکنیم به تکنیک های شنیدن. اولین روش این است که ساکت باشید چه زمانی که علاقه مندید و چه زمانی که نگرانی دارید. شما می توانید با سوال کردن خود علایقتان را به او منتقل کنید. مثلا این که " تو چه مدتی این احساس را داشتی؟ " " چه شد که احساسات تو این گونه فوران کرد؟ "

در این مواقع شما با علاقه مندی گوش دهید ولی این به معنای موافقت نیست در واقع شما به این که حرف های او را گوش می دهید علاقه نشان می دهید. روش دیگر این است که بگویید چه فهمیده اید از حرف هایی که او زده است. با این گونه اظهارات شما نشان می دهید که واقعا او را شنیده اید و به او اهمیت داده اید.

 

مثلا درمانگران وقتی از مراجع می شنوند که مراجع می گوید که خانواده ام من را رها کردند، من را درک نمی کنند، درمانگر می تواند بگوید که " تو فکر می کنی آن ها تو را رها کردند؟ شاید حس مشابهی به من هم داری. تو فکر می کنی من هم تو را رها کردم؟ اگر پاسخ مثبت داد می توانید بگویید کاری کردم که تو این احساس را کنی؟ "

ممکن است فرزند شما با شخصیت مرزی به شما بگوید که حس می کند شما او را دوست ندارید. باید با حالتی شبیه ناباوری و تعجب بگویید " واقعا تو فکر می کنی من عاشق تو نیستم؟ "

ممکن است این افراد خانواده را به منصف نبودن، مراقب نبودن و .. متهم کنند. در این مواقع باید والدین بگویند که تو فکر می کنی من تو را گول زده ام؟ یعنی من با بی انصافی خودم تو را گول زدم؟

یادتان باشد اظهارات همدلانه به معنای موافقت نیست. والدین و درمانگران نباید زمان همدلی با رفتار و گفته های مخرب موافقت کنند.

اگر فردی شخصیت مرزی دارد باید بتواند در مورد احساساتش بگوید و شنیده شود. مهم نیست که حرف هایش چه قدر تحریف شده است. نباید در مقابل او موضع گرفته شود و حرف هایش به چالش کشیده شود. ابتدا باید خوب خوب شنیده شود. یادمان باشد برخی اظهار نظرات باعث ناکامی می شود و نه تنها فایده ای ندارد بلکه باعث آزار کسی می شود که با ما سخن می گوید.

اگر افراد یاد بگیرند که احساساتشان را به صورت واژه  بروز دهند دست به اعمال مخرب نمی زنند. اعمال مخرب وقتی اعمال می شوند که حرف زده نمی شود درباره ی احساسات. مانند چالشی که در جامعه ی ما وجود دارد.

احساس تنهایی، متفاوت بودن و بی کفایتی نیاز به شنیده شدن دارد. با شنیدن آن ها به آن ها نشان می دهید که تنها نیستند و کمتر احساس تنهایی می کنند. افراد با شخصیت مرزی تقریبا هر روز این احساسات را تجربه می کنند و خانواده نمی دانند واقعا در درون آنان چه می گذرد ولی با اشتراک این احساسات احساس تنهایی شان کمتر می شود.

   تاریخ ثبت: 1394/06/06     |     تعداد بازدید: 3941 | |
دیدگاه کاربران
همکاران سایت
  • روانپزشک-رواندرمانگر:دکتر محسن حافظی تحصیلات خود را در پزشکی عمومی در سال 1375 و در رشته تخصص اعصاب و روان در سال 1382 در دانشگاه علوم پزشکی...
Fatal error: Call to undefined function apache_getenv() in /var/www/vhosts/ravanpezeshkonline.com/httpdocs/APPs/DCMS/DCMSUtils/Statistic/tpro.php on line 32