دلبستگی  کودک به مراقبش نقش تاثیرگذاری در سایر مراحل زندگی کودک برجا می گذارد.در دو مقاله اتی این موضوع مورد بحث قرار گرفته است

دلبستگی
از جمله مهم‌ترین عواملی که تعیین کننده شخصیت فرد در بزرگسالی است رابطه او با مراقب یا مادرش است که به آن دلبستگی گفته می شود. وجود یا عدم وجود این رابطه و همچنین چگونگی و کیفیت ان بین نوزاد و مراقب او مورد توجه بسیاری از روانکاران و روانشناسان قرار گرفته است.


تعریف دلبستگی
به طور کلی دلبستگی را می‌توان جوّ هیجانی حاکم بر روابط کودک با مراقبش تعریف کرد. این که کودک مراقب خود را که معمولاً مادر اوست، می‌جوید و به او می‌چسبد، مؤید وجود دلبستگی میان آن‌ها است. نوزادان معمولاً تا پایان ماه اول عمر خود شروع به نشان دادن چنین رفتاری می‌کنند و این رفتار برای تسریع نزدیکی به فرد مطلوب طراحی شده است.
پژوهش‌ها نشان داده‌اند که پیوند مادر با نوزاد زمانی شکل می‌گیرد که تماس پوستی با سایر انواع تماس نظیر صوتی یا چشمی برقرار می‌شود. برخی محققان به این نتیجه رسیده‌اند که اگر مادر بلافاصله پس از تولد نوزادش تماس پوستی و بدنی با او داشته باشد، پیوند قوی‌تری برقرار می‌کند و ممکن است مراقبت‌هایش را با توجه بیشتری انجام دهد.
نظریه دلبستگی‌ بر این باور است که دلبستگی، پیوندی جهان شمول است و در تمام انسان‌ها وجود دارد. بدین معنی که انسان‌ها تحت تاثیر پیوندهای دلبستگی‌شان هستند.
بالبی معتقد است که یک شخص برای رشد سالم نیاز به پیوند عاطفی دارد.داشتن والدین حساس و وجود احساس امنیت در کودک، پایه‌ای برای سلامت روانی وی می‌باشند.
به نظر بالبی رابطه ناایمن موجب بی‌اعتمادی، مشکل در هماهنگی و حساس بودن و نارضایتی هیجانی در روابط عاشقانه می‌شود.روابط دلبستگی نقش بسیار مهمی در احساس امنیت ما دارند.
دلبستگی زمانی به وجود می‌آید که رابطه گرم، صمیمانه و پایا بین کودک و مادر که برای هر دو رضایت‌بخش و مایه خوشی است وجود داشته باشد .
بولبی معتقد است که رفتار وابستگی منشأ زیستی دارد و اساس پیوندهای عاطفی درازمدت را تشکیل می‌دهد؛ زیرا بر اثر دلبستگی و رابطه نزدیک کودک و مادر، شانس بقای کودک افزایش می‌یابد.
یکی از دانشمندان رفتارهای دلبستگی را مشتمل بر گریه کردن، لبخند زدن، آواگری، جهت‌یابی چشمی، گریه به هنگام ترک الگوی دلبستگی، دنبال کردن، تقلید کرذن، پنهان کردن صورت در آغوش، چسبیدن، بلند کردن بازوها به هنگام سلام، وبه هم زدن دست‌ها هنگام حرکت به سمت مادر می‌داند.
علایم دلبستگی
علایم دلبستگی کودک به پرستارش در پدیده های زیر مشاهده کرد:
یک تکیه‌گاه بهتر از هر کس دیگری می‌تواند کودک را آرام کند.
کودکان برای بازی یا حرف زدن بیش از هر کس دیگری به سراغ تکیه‌گاهشان می‌روند.
کودکان در حضور تکیه‌گاه کمتر احساس ترس می‌کنند تا در غیاب او.
هنگامی که کودک در دنیای اطرافش به کاوش می‌پردازد و با امور غیرقابل پیش‌بینی روبرو می‌شود، حضور شخص دلبسته، به او احساس امنیت و آرامش می‌دهد. هنگامی که کودک در وضعیتی قرار می‌گیرد که موجب ترس وی می‌شود، رفتار توام با دلبستگی کودک آشکار می‌گردد. ممکن است در حضور والدین، آن‌ها را نادیده بگیرد و حتی ترجیح دهد که با افراد غریبه بازی کند ولی وقتی که احساس عدم اعتماد یا تهدید می‌کند به سرعت به سوی مادر، پدر یا هر کس دیگری که به او دلبستگی دارد روی‌ می‌آورد.
کودکان اغلب برای کسب اطمینان از خطرناک یا ایمن بودن وضع‌شان به اشخاصی که به آن‌ها دلبستگی دارند نگاه می‌کنند.
بنابراین موارد مذکور را می‌توان علایم دلبستگی در کودک در نظر گرفت که اگر این علایم در کودکی مشاهده نشد، نشان دهنده وجود مشکلی در دلبستگی اوست.

دلبستگی در بزرگسالی
دلبستگی در رابطه والد و کودک به رابطه عاشقانه بزرگسالی فرد انتقال می‌یابد و می‌تواند بر رفتار، شناخت و هیجانات، در هر زمانی از زندگی، از نوزادی تا بزرگسالی تاثیر بگذارد. دلبستگی در روابط به طور ارادی و داوطلبانه و یا به طور کامل قطع نمی‌شود و هر گونه خللی در یک رابطه دلبستگی دردناک است و موجب سوگواری در فرد می‌گردد.
براساس این فرضیات، امنیت را می‌توان به عنوان هسته نظام دلبستگی در روابط دلبستگی بزرگسالی توصیف نمود، که عبارت است از یک رابطه امن با فردی که به او احساس دلبستگی می‌کنیم و به ما پاسخ می‌دهد و موجب اعتماد به نفس در ما می‌شود.
برخی از محققین معتقدند که کیفیت و الگوی دلبستگی در روابط عاشقانه بزرگسالی ممکن است شبیه الگوی دلبستگی فرد در رابطه با والدش باشد. از این روی دلبستگی‌های دوران کودکی شخص بر روابط عاشقانه بزرگسالی‌اش تاثیر می‌گذارد.
بنابراین این الگوهای اولیه دلبستگی معمولا بین کودک و مراقبش تا بزرگسالی ادامه یافته و حتی بدون انکه خود فرد بداند می تواند رفتارها، افکار و احساسات او را در موقعیت‌های عاشقانه بعدی راهنمایی و هدایت نماید.
در واقع یک رابطه دلبسته‌ ایمن می‌تواند عملکرد و شایستگی را در روابط بین فردی تسهیل کند. همه ما در جستجوی کسب امنیت و راحتی در رابطه با همسرمان هستیم .اگر فرد چنین امنیت و راحتی را به دست آورد می‌تواند در مسیر امنی که توسط همسر فراهم گردیده گام بردارد و مطمئن شود که می‌تواند در سایر فعالیت‌ها نیز موفق شود. مهم‌ترین ویژگی روابط دلبسته، احساس امنیت و تعلق است. به طوری که فرد، دیگر احساس تنهایی و ناراحتی نکند.

مراحل دلبستگی

 مرحله اول- از تولد تا تا سه ماهگی): واکنش نامتمایز نسبت به انسان‌ها)

در طول این دوره  واکنش نوزاد به مراقب تفاوتی با بقیه افراد ندارد و معمولا  از واکنشهایی نظیر گریه و مکیدن  برای گسترش دلبستگی بعدی استفاده می‌کند . چند هفته بعد واکنش‌هایی مانند خندیدن و غان غون کردن و چند ماه بعد واکنش‌هایی نظیر خزیدن و راه رفتن می‌باشد.
 مرحله دوم- از سه تا شش ماهگی:( تمرکز بر افراد آشنا)
در طول این دوره رفتار نوزاد هنوز با دیگر اشخاص به صورت دوستانه است؛ اما به تدریج و بیشتر و بیشتر به سوی مادر یا جانشین مادرش واکنش نشان می‌دهد.

 مرحله سوم- شش ماهگی تا دوسالگی و گاهی تا سه سالگی
در این مرحله کودک به منبع دلبستگی توجه عمیق و ویژه‌ای می‌کند و آمد و شد او را تحت نظر قرار می‌دهد؛ به طوری که غیبت این منبع او را منقلب می‌کند. همچنین در این مرحله کودک به یک سری توانایی‌ها از جمله خزیدن دست می‌یابد تا این که بتواند در مواقع لزوم خود را یا به مادر یا مراقب خویش برساند.
کودک وقتی که مادرش اتاق را ترک می‌کند، او را دنبال می‌کند، مادرش را هنگام بازگشت استقبال کرده و از او به عنوان پایگاه ایمنی جهت اکتشاف مکان‌ها یا اشخاص غریبه استفاده می‌کند. در جریان این مرحله، دلبستگی به صورت فزاینده‌ای شدید و انحصاری می‌شود. اضطراب جدایی نیز در این مرحله ظاهر می‌گردد؛ یعنی در این مرحله کودک به دلیل رفتن مادر یا مراقب شروع به گریه می‌کند.
مرحله چهارم- سه سالگی تا پایان کودکی ، رفتار شراکتی
به تدریج بینش کودک به چگونگی این که مادرش ممکن است چه احساسی داشته باشد یا چرا در موقعیت مخصوصی این گونه رفتار کرد گسترش پیدا می‌کند. این مرحله آغاز یک مرحله مشارکتی صمیمی است.
درست است که فرایند آغاز دلبستگی و شکل‌گیری آن دارای چهار مرحله است ولی باید قبول کنیم که فرایند دلبستگی صرفاً به این چند مرحله محدود نمی‌شود و تاثیراتش را در مراحل بعدی زندگی خود و در بسیاری از ابعاد زندگی وی خواهد گذاشت. برای مثال درست است که نوجوانان سلطه والدین را می‌گسلند؛ اما دلبستگی‌ها با جانشینان و تجسم‌های والدی تشکیل می‌دهند.

در مقاله بعدی ادامه این موضوع مهم مورد بحث قرار خواهد گرفت.

 

   تاریخ ثبت: 1394/05/08     |     تعداد بازدید: 1824 | |
- |   1394/06/29 23:24:54   |
ممنون
دیدگاه کاربران
همکاران سایت
  • روانپزشک-رواندرمانگر:دکتر محسن حافظی تحصیلات خود را در پزشکی عمومی در سال 1375 و در رشته تخصص اعصاب و روان در سال 1382 در دانشگاه علوم پزشکی...
Fatal error: Call to undefined function apache_getenv() in /var/www/vhosts/ravanpezeshkonline.com/httpdocs/APPs/DCMS/DCMSUtils/Statistic/tpro.php on line 32